سلام دوستان ایندفعه برایتان میخواهم از(جوان درآموزهای قرآن)حرف بزنم
اینکه جوان در سیر حرکت تکاملی خود دارای چه ویژگیهایی است لازمه هر نوع تعامل و ارتباط دوسویه با جوانان است که در مقام تبیین این مسئله نویسنده مقاله حاضر ویژگیهای دوران جوانی را برشمرده و آنها را براساس آموزه های قرآنی مورد ارزیابی قرار می دهد اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
اینکه جوان در سیر حرکت تکاملی خود دارای چه ویژگیهایی است لازمه هر نوع تعامل و ارتباط دوسویه با جوانان است که در مقام تبیین این مسئله نویسنده مقاله حاضر ویژگیهای دوران جوانی را برشمرده و آنها را براساس آموزه های قرآنی مورد ارزیابی قرار می دهد اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● جوانی دوران کمال
قرآن برای دوره جوانی که بخش از مراحل زندگی بشر است، ویژگی هائی برشمرده است که دانستن آن می تواند برای کسانی که در این مرحله زندگی می کنند و یا با جوان و جوانان سروکار دارند مفید باشد.
در شعر پارسی و فرهنگ ایرانی اسلامی بر این نکته تاکید شده است که چون سر و کارت با کودک افتاد، با او کودکی کن. به این معنا که نمی توان از کودک انتظار رفتاری مطابق سن خودمان داشته باشیم، بلکه می بایست با توجه به روحیات مخاطب عمل کرد.
جوانی سنی است که انسان از مرحله کودکی و بلوغ گذشته است و به سوی رشد و کمال فکری می رود. در این دوره برخی علائم در انسان ظاهر می شود که یکی از آن ها رشد دندان عقل است. به عنوان نشانه ای از بلوغ عقلی، چنان که بلوغ جنسی اولین نشانه ورود به سن نوجوانی و جوانی است. با علامت دندان عقل، آدمی درمی یابد که در آغاز عقلانیت قرار گرفته است و مسیر رشد را طی می کند.
انسان رشید به کسی می گویند که این فرآیند را در صحت و سلامت جسم و جان طی می کند و به بلوغ عقلی می رسد که کمال آن در قرآن سن چهل سالگی است. در چهل سالگی است که جوانی به یک معنا تمام می شود و میان سالی آغاز می گردد.
خصوصیاتی که قرآن برای دوره جوانی بیان می کند نشان می دهد که در این دوره برخی از خصوصیات آدمی به کمال خود می رسد. این خصوصیات در دو جنبه جسمی و روانی است. به یک معنا انسان در این دوره از جهت جسم کامل می شود و آن چه شایسته قوا و نیروهای غریزی و جسمی است به بلوغ و نهایت کمال خود می رسند. چنان که برخی از حالات روانی و عاطفی نیز در این دوره تشدید شده و کامل می گردد.
قرآن بیان می دارد که انسان در این دوره به نهایت قدرت جسمانی و توانایی بدنی می رسد که از آن به اشد یعنی توان و شدت تعبیر می شود. (کهف آیه و نیز حج آیه ۵ و قصص آیه ۱۴ و ۱۵ و نیز غافر آیه ۶۷) تعبیر استوا به معنای اعتدال در جنبه بدنی و رشد، بیانگر آن است که این بخش از قوای انسانی به کمال خود دست یافته است.
● زیبایی طلبی در جوانان
در دوره جوانی امور عاطفی در شخص تقویت می شود و به نهایت می رسد، از این روست که قرآن به مسئله زیبایی طلبی جوانان اشاره می کند و این که جوان در این دوره به خاطر مسائل عاطفی و روانی می کوشد خود را در لباس و جمال بیاراید، بنابراین توجه فطری و غریزی به خودآرایی در جوانان امری عادی تلقی شده است و قرآن در آیه ۲۰ سوره حدید به این مسئله اشاره می کند.
در قرآن از دوره جوانی به دوره گیاهان تمثیل شده که چگونه در گیاهان دوره ای است که بهجت و رنگ های شاد در آن نمایان می شود و پس از آن اندک اندک به زردی می گراید و از زیبایی می افتد. جوانی دوره ای است که از این نظر انسان به کمال می رسد و رنگ و چهره اش شاد و شاداب و باطراوت است.
● خصوصیات جوانان
از خصوصیاتی که قرآن برای جوانان بیان می کند، تهور، شجاعت و زیر پا گذاشتن مصلحت سنجی هاست. در این دوره جوان به چیزی که نمی اندیشد، مصلحت هاست و از این رو بی محابا جانش را در خطر می افکند. شور و شادابی و گرایش فطری و غریزی به احساس و عواطف، وی را به سوی تهور و شجاعت پیش می برد.
این گونه است که محافظه کاری را کناری می نهد و با فرمان عشق و احساس، حرکت می کند و عقل را به هیچ می گیرد؛ زیرا در این دوره که آغازین سال های رشد عقل و عقل گرایی است، عاطفه و احساس به اوج خود و به کمال لایق خود رسیده است. از این رو هیچ توجه و نظری به عقل چنان که باید و شاید ندارد. تصمیمات همه بر پایه احساس و شور و عاطفه است. (یونس آیه ۸۳ و کهف آیه ۱۰ و ۱۶ و قصص آیه ۱۴ و ۱۵) در همه این آیات به جوانانی اشاره می شود که برخلاف مصلحت سنجی های معمول عمل می کردند.
سخن از اصحاب کهف است که جوانان شجاعی بودند که وقتی به حقانیتی دست یافتند آن را آشکارا و بی محابا بدون هیچ مصلحت سنجی بیان کردند و سر در این راه نهادند و یا سخن از ابراهیمی است که به شناخت دست یافته است و بی محابا به جان بتان بی جان می افتد و آتش نمرودیان را به جان می خرد.
البته این بدان معنا نیست که جوان همواره در خطا و تحت تاثیر عاطفه عمل می کند؛ زیرا جوانی زمان رشد عقلانی نیز است و سخن از جوانانی است که در سال های میانی سی و چهل است. در این دوره جوانی نوعی هماهنگی میان عقل و عاطفه برقرار می شود و احساس و عقل و نیز جسم و جان به اعتدال دست می یابند این گونه است که اینان به عنوان رهبران عمل می کنند. قدرت، شجاعت، عقل و احساس به وی کمک می کند تا بتواند به خواسته های خود به آسانی دست یابد.
اگر قرآن جوان و جوانی را به لهوگرایی و سرگرمی ها و بازی های بیهوده متهم می سازد، نه از باب سرزنش است بلکه از آن روست که این دوره اقتضائاتی دارد که می بایست طی شود. بلوغ جنسی و یا بهره مندی از سرگرمی ها، توان و قدرت فوق العاده جوان و جوانی را نشان می دهد.
هر عنصر و قوه ای در انسان می بایست در یک فرآیند و در زمانی به بلوغ برسد تا انسان از آن برای رشد و بالندگی کمالی خود بهره برد.
در این دوره این قوا به کمال می رسد ولی از آن جایی که جوان برنامه ای عقلانی در آغاز قدرت گیری ندارد آن را صرف کارهای بیهوده می کند. از این رو لازم است که در آغاز راه وی را یاری رساند و برنامه ای متناسب و متنوع با دوره جوانی برای او فراهم آورد. در گذشته به جوانان فنون رزمی و یا جنگی می آموختند تا قدرت خود را در راه درست و صحیح که در آینده برای حفظ جان خود و خانواده و کشور مفید است، بکار گیرد. اکنون نیز چنین چیزی نیاز است. این هم نیازمند برنامه است. به هر حال آغازین روزهای جوانی تا چند سال نخست آن، روزهای سرگرمی و بیهودگی جوانان است مگر آن که ساماندهی و هدایت شود. (حدید آیه ۲۰)
از دیدگاه قرآن دوره جوانی که از بیست تا چهل سالگی طول می کشد، دوران قدرت، زیبایی، شجاعت، تهور و بی باکی انسان است. در این دوره است که جسم و جان آدمی به کمال می رسد و عقل و خردش به نهایت خود دست می یابد. (حج آیه ۵) پایان این دوره نقطه آغازین منحنی نزول انسانی است (همان و غافر آیه ۶۷)
قرآن با اشاره به زندگی جوانانی چون حضرت ابراهیم(ع) (انبیاء آیه ۶۰) اسماعیل (صافات آیه ۱۰۱ و ۱۰۲) اصحاب کهف (کهف آیه ۱۳) موسی (قصص آیه ۱۴) مریم (آل عمران آیه ۳۷) و یوسف (یوسف آیه ۲۳ تا ۳۲) نمونه هایی از جوانان و جوانی و شیوه جوانی کردن را به انسان می آموزد که می توان با الگوبرداری از آنان جوانی را بر پایه آموزه های قرآنی و کمالی آن به سر آورد.
سلام دوستان۰یک مطلب در مورد تاریخچه ی ورزش گذاشتم.امیدوارم خوشتون بیاد۰
توسعه ورزشها با توجه به تاریخچه کامل آنها به ما مطالب مهمی درباره تغییرات اجتماعی و همچنین به مقدار زیاد درباره خود ورزشها میآموزد.
کشفهای بسیار مدرنی در فرانسه، آفریقا و استرالیا درباره هنر غارنشینها وجود دارد(برای مثال لاسکائوکس) را از زمان ماقبل تاریخ ببینید که شواهدی برای جشنهای مذهبی، رفتارها و غیره را نشان میدهد. بعضی ازتاریخهای این منابع به ۳۰۰۰۰ سال قبل مربوط میشود که با تاریخ نویسی کربنی ثبت شدهاند. اگرچه شواهد مستقیم کافی درباره ورزش از این منابع وجود ندارد، منطقی است که تصور کنیم که فعالیتهایی در این دوران وجود داشته معادل تعریف ورزش در زمان ما است.
واقعیتهای هنری و ساختاری وجود دارد که نشان میدهد که چینیها با ورزش و فعالیتهایی در ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح سروکار داشتهاند. بهنظر میرسد که ورزش ژیمناستیک یکی از ورزشهای محبوب و عمومی در چین باستان بودهاست. آثار باقیمانده از فرعونها نشان میدهد که تعداد زیادی از ورزشها، شامل شنا و ماهیگیری، بطور کامل توسعه و تکمیل شده بود و بطور منظمی در چندین هزار سال قبل در مصر باستان انجام میشدهاند. سایر ورزشهای مصر باستان شامل پرتاب نیزه، پرش ارتفاع و کشتی گرفتن بود. ورزشهای ایران یا پرشیای باستان مانند هنر نظامی ایرانیان درزمان زرتشتیان ارتباط نزدیکی با مهارتهای دفاعی و رزمی جنگی داشت. از رشتههای ورزشی دیگری که در پرشیا رواج داشت از چوگان و شمشیربازی سوار بر اسب میتوان نام برد. در اروپا، علائم باقیمانده از ایرلند باستان شمایلی از آماده کردن جنگاوران برای جنگ را نشان میدهد که یادآور ورزش هاکی ایرلندی در عصر حاضر است. پیشینه این تصاویر به ۱۳ قرن قبل از میلاد مسیح باز میگردد.
شمار زیادی از رشتههای ورزشی از قبیل، کشتی ، دویدن، بکس، پرتاب نیزه، پرتاب دیسک ، راندن گاری در زمان یونان باستان وجود داشتهاند. این فعالیتها ارتباط فرهنگ نظامی و توسعه ورزش در یونان باستان را نشان میدهد. از زمانی که یونانیها المپیک را بوجود آوردند، ورزش بخشی از فرهنگ این کشور شدهاست. بازیهای المپیک در ابتدا هر چهار سال یکبار در المپیا (دهکده کوچکی در پلئوپونس) برگزار میشدهاست. از آن روزگار تا زمان حال این ورزشها بهشکل فزایندهای سازمان یافتهتر شدهاند و مقررات ویژهای برای آنها تدوین شدهاست. صنعتی شدن زمان استراحت و تفریح بیشتری برای شهروندان کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه فراهم کرده و باعث شده مدت زمان بیشتری برای ورزش صرف کنند. چه بهعنوان تماشاچی مسابقههای هیجانانگیز ورزشی و چه بهعنوان شرکت کننده در اینگونه رقابتها. این گرایشها و تمایلها با کارآئی مدیا ووسایل ارتباط جمعی گسترده و ارتباطات جهانی وسیع ادامه دارد. حرفهای شدن در یک ورزش یک مورد و امتیاز خاصی شده و بعلاوه بودن آنها محبوبیت ومردمی بودن ورزشها را افزایش دادهاست، تا آنجا که طرفداران ورزشها شروع به تبلیغ و نمایش ورزشکاران حرفهای از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت کرده اند—که همه آنها در تمرینها و رقابتهای ورزشی با ورزشهای آماتور شرکت و نقش دارند.
فوتبال محبوبترین و مردمیترین ورزش در سطح جهان است.